این روز هــــــــــــــــا دلت را به کسی نسپار،،،
که همه به دنبال بهره اش هستند...
.................
بیگناه زیر چوبه دار میخندید،،،،
نمیدانست دوره ضربالمثل ها تمام شده،،،
..................خدایا کمکم کن این روزا زندگیم مثل سرابه خودت ببین اصلا دور
و بر ما رو کیا گرفتن خودت نجاتم بده............
نظـــــــــــــر بده!!!
یکی از سرگرمی های ایرانی ها بعد از ماه مبارک حساب کردن فطریه در و همسایس!!!
******عید بر شما مبارک...
گاهی گذشتن از معشوق ،،،،،،
به خاطر عشق ،،،،،،،
نهایــــــــــت عاشق شدن است.....
نظر یادتون نمیره!!!!
ممنونم که به وبلاگم اومدید...
چند بار بگم نـــــــــــظر یادتون نره!!!
بــــــــــــــا شماهام!!!!!!!
بـــــــــــــــــای!!
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـم است...
هر وقت ازشون بپرسی چطوری میگن خوبم...
وقتی میبینن یه گنجشک رو زمین داره دنبال غذا میگرده
راهشونو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره...
همینایی که توسرما اگه یخ ام بزنن
دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون...
ادمایی که از بغل کردن بیشتر ارامش میگیرن تا از...!
اونایی که تو تلفن یهو ساکت میشن...
اینایی که همیشه میخندن...
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن...
همونایی که براتون هر کاری حاضرن بکنن...
اینا...فرشته ان...!
همیشه
در بدترین لحظه ها
تنها رها می کنی مرا و
بدترینِ لحظه ها
وقتی است
که تو
مرا
تنها
رها می کنی.........
در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست
زندگي آب رواني است روان ميگذرد..........
آنچه تقدير من و توست همان می گذرد
دیریست قلبم وقتی میتپد صدای آن با نام تو هم آهنگ شده
دیریست قلبم نام تو را به راستی فریاد می کشد
کنون پیشمی وقلبم با نام تو زندست
میدانم دوستم داری و میدانم که می فهمی زبان قلبم را ........
خــــــــــــــــدایا..
آنگونه زنده ام بدار ،،،،،،،که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران ،،،،،،،
که به وجد نیاید کسی از نبودنم...
"کوروش کــــــــبیر"
ممنونم از اینکه به وبلاگم اومدید و ازتون
میخوام نظر بدید تا درودی دیگر بای!!!
در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نخرند
پروانه شدن یعنی تباهی...
عاشقی یک شب و پشیمانی هزار شب است،،،
هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب
عـــــــاشقی،،،نکردم...
دستم نمیرسد به بلندای چیدنت باید بسنده کرد به رویای دیدنت...
از آخرین باری که عاشق شدم دیگر نمرده ام...
امشب آخرین شبیه که مزاحم دلت میشم...
خورشید فردا مال تو...
ببخش که عاشقت شدم!!!
دو قطره آب ریخت رو مانیتور
اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه
تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !
.
.
اگه عشق نباشه مولکولهای اکسیژن و هیدرژن نمیتونن اینقدر محکم همدیگر رو فشار بدن که اشک
جفتشون در بیاد!!
بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن … نمونه هایی از این دست را بخوانید…
- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه!
- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم!
- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی!
- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن!
- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن!
- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن!
- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم!
- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن!
- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه!
- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن!
- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن!
- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه ۲ میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون!
- آبدارچی بانک هم نشدیم ۱ میلیارد بزنیم به جیب!
- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد!
- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن… اه
- بیل گیتس هم نشدیم که ۵۰۰ دلار در ثانیه درآمدمون باشه
- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه…
- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن!
- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم!
- به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم!
- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم!
- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه…
- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه
- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
نظر بدید...
خدایا........... خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد....نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه...
نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!
ϰ-†нêmê§ |